- پاک نهاد
- نجیب
معنی پاک نهاد - جستجوی لغت در جدول جو
- پاک نهاد
- پاک درون پاک سرشت پاک فطرت پاک طینت
- پاک نهاد
- کسی که سرشت و طینت پاک و نیکو دارد، پاک طینت، نیک سرشت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاکدرونی پاک سرشتی پاک فطرتی پاک طینتی
آنتی تز
پاک گوهر پاک گوهر
پاک گوهر، پاک زاد، نجیب، اصیل
قدم گذاشتن عازم شدن، آغاز کردن
یا پای نهادن بر چیزی. ترک کردن آن
پاک گوهری
خوش طینت نیک سرشت نیکو نهاد خوش فطرت
خاکسار، برای مثال چو پاکان شیراز، خاکی نهاد / ندیدم که رحمت بر این خاک باد (سعدی۱ - ۳۷)
نیکوسرشت، خوش طینت
عادل دادگستر
پس افت، میراث، گنج
کسی که دارای اصل و نسب صحیح است، پاک زاده، پاک نژاد، حلال زاده، نجیب، اصیل
عادل، دادگر، برای مثال چنین گفت کز داور پاک داد / دل ما پر از ترس و امّید باد (فردوسی۴ - ۱۶۱)
نیک نام، خوش نام